
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۱۶۲
۱
گر ز زلف آزاد گشتم دام کاکل در پی است
گر نگه رد شد ز من تیر تغافل در پی است
۲
بهرهای گلچین ازین گلها که چیدی کی بری
هر یکی را صد هزاران چشم بلبل در پی است
۳
یا سر زلف تو، یا بیداد گردون، یا رقیب
هر کجا رفتم مرا دست تطاول در پی است
۴
یار میآید خرامان و رقیبش پیش پیش
جای رنجش نیست یاران خار را گل در پی است
۵
غم مخور فیّاض اگر از بزم او گشتی جدا
سهل باشد هر ترقّی را تنزّل در پی است
تصاویر و صوت

نظرات