فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۱۸۲

۱

تلخ‌کامی‌های ما از گردش ایّام نیست

اندر آن کشور که ماییم آسمان را نام نیست

۲

هر که را نسبت به چشمت بیشتر ناکام‌تر

کی میان تلخ‌کامانِ تو چون بادام نیست

۳

کار ما بی‌طاقتان را می‌توان از خنده ساخت

احتیاج لب به زهر آغشتن دشنام نیست

۴

در میان خاکم و خون بی‌تاب زخم دیگرست

اضطراب مرغ بسمل از پی آرام نیست

۵

شیخ و مفتی را ز بزم عاشقان پا کوته است

خلوت خاص غم است اینجا و بار عام نیست

۶

در هوای این گلستان چشم عنقا می‌پرد

لیک می‌داند که اینجا دانه‌ای بی‌دام نیست

۷

ترک ننگ و نام کن فیّاض اگر دردیت هست

عاشقان را در جهان ننگی بتر از نام نیست

تصاویر و صوت

نظرات