فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۱۸۵

۱

ذرّه‌ای نیست که آیینة دیدار تو نیست

خبر از خویش ندارد که خبردار تو نیست

۲

گرچه نزدیک‌تر از جان منی بر لب لیک

وعده‌ای دورتر از وعدة دیدار تو نیست

۳

درد دیرینة خود را ز که درمان طلبم

که طبیبی نشناسیم که بیمار تو نیست

۴

طوطیان با که دگر نرد هوس می‌بازند

شکری نیست که خود طوطی گفتار تو نیست

۵

پا‌بندی تو سرمایة آزادی‌هاست

سرو آزاد نباشد که گرفتار تو نیست

۶

عشق آن نیست که خود را به میان بیند کس

هان به منصور بگویید که این کار تو نیست

۷

تو نکونامی و عشق آفت شهرت فیّاض

جای این دستة گل گوشة دستار تو نیست

تصاویر و صوت

نظرات