
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۲۱۰
۱
در ازل سوز محبّت در دل ما جا گرفت
از دل ما بود هر جا آتشی بالا گرفت
۲
داشتیم امشب حدیث روی جانان بر زبان
در میان برجست شمع و از زبان ما گرفت
۳
پیش ازین هرگز متاع جلوه این قیمت نداشت
نخل بالادست او این نرخ را بالا گرفت
۴
تختهای بعد از شکستن هم نیامد بر کنار
کشتی ما عاقبت کام دل از دریا گرفت
۵
دامن مقصود اگر در کف نباشد گو مباش
گردبادم میتوانم دامن صحرا گرفت
۶
این چنین کز رفتن ما میشود خوشحال دوست
رفته رفته میتوانم در دل او جا گرفت
۷
از ازل سر در پی ما تیرهبختان کرده بود
ما برون رفتیم غم فیّاض را تنها گرفت
تصاویر و صوت


نظرات