
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۲۳۲
۱
مکن دراز به زیر سپهر پا گستاخ
که کردهاند برای کسی بلند این کاخ
۲
عجب که کام خود از آسمان توانی دید
که کوته است ترا دست و میوه بر سر شاخ
۳
اثر ندارد هر چند گوش گردون را
به دست ناله دریدیم پردههای صماخ
۴
سرایتی به دل نازک تو نتواند
اگر چه گریة من سنگ میکند سوراخ
۵
گلوی شیشة قسمت چو تنگ شد فیّاض
چه نفع دارد اگر دامن خم است فراخ
نظرات