
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۲۴۲
۱
ز من دور آن پری پیکر به صد دستور میگردد
به دل نزدیکتر از جان به ظاهر دور میگردد
۲
برای زخم تیرش سینة بیطالعی دارم
که گر الماس ریزم مرهم کافور میگردد
۳
نگاه ما چه سربازی تواند کرد در کویش
که آنجا پرتو خورشید هم از دور میگردد
۴
صبا بند قبای غنچه چون پیش تو بگشاید!
که درصد پرده از شرم تو گل مستور میگردد
۵
پلاس محنت فیّاض شد تشریف نوروزی
بلی در عید دیدار تو ماتم سور میگردد
نظرات