
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۲۶۳
۱
به ما عمریست زلف یار سودا در میان دارد
خم و پیچی که دارد جمله با ما در میان دارد
۲
به دست ما اسیران بلا سررشتة کاری
نخواهد بود تا زلف بتان پا در میان دارد
۳
نه از فرهاد بر جا ماند نقشی نه ز خسرو هم
فسون عشق عمری شد که ما را در میان دارد
۴
نیاز ما به عجز از زور ناز او نمیماند
دو پرگاریم، گردون خوش تماشا در میان دارد
۵
هزار افسانه آخر گشت و طفل اشک ما فیّاض
هنوز افسانة بیخوابی ما در میان دارد
تصاویر و صوت

نظرات