فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۲۷

۱

تا تو افکندی به دولت سایه بر گلزارها

بلبلان را در ترنّم سوده شد منقارها

۲

من چو بلبل نغمه‌سنج گلشن کویی که هست

آفتاب آنجا گلِ خار سر دیوارها

۳

نقد جان بر کف چه می‌کردند دلالان مصر

یوسفم را کس نمی‌آرد درین بازارها

۴

دشت بی‌آبست و شب کوتاه و ره دور و دراز

زود بربندید ای جمّازه‌داران بارها

۵

در گلستانِ سر میدان عشق آی و ببین

همچو گل خندان سر منصوریان بر دارها

۶

گو دماغ خود مسوز اینجا مسیحا در علاج

با دوای کس نمی‌سازند این بیمارها

۷

عشق را گویند مردم کار بی‌کاری بود

عشق چون کاری بود بی‌کاریست این کارها

۸

زاهدان را امشب از ترخنده‌های انفعال

سبز شد مسواک‌ها در گوشة دستارها

۹

عشق را فیّاض در ادبارها اقبال‌هاست

آه ازین اقبال‌ها و داد ازین ادبارها

تصاویر و صوت

نظرات