
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۲۸
۱
نفی قیل و قال کم کن ای که خواهی حالها
حالها مغزست و بر وی پرده قیل و قالها
۲
گلبن برهان بهار طرفهای دارد ز پیش
باش تا گلها دمد از خار استدلالها
۳
تا جمال خویش بینی دل ز هر نقشی بشوی
پردههای چهرة آیینه شد تمثالها
۴
نامة اعمال را حرف معاصی زینب است
بر عذار نیکوان خوش مینماید خالها
۵
عشق یک حرف است و معنی کاروان در کاروان
زهرة تفصیلها شد آب ازین اجمالها
۶
حرف ما کجمجزبانان عشق میداند که چیست
همچو مادر کس نمیداند زبان لالها
۷
درهم ماه است حاصل در کف و دینار مهر
عمرها شد خاک میبیزیم ازین غربالها
۸
هر دو عالم را به جای دست بر هم میزنیم
وقت پروازست میباید به هم زد بالها
۹
لحظهای تا وصل او فیّاض گردد قسمتم
صرف این یک لحظه کردم ماهها و سالها
تصاویر و صوت

نظرات