
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۲۸۲
۱
بسکه آرام از نگاهش بیمحابا میپرد
رنگ از رخسارة مرغان دیبا میپرد
۲
در محیط عشقم از بیم خطرناکی چه باک
کشتی شوقم به بال موج دریا میپرد
۳
نامة گمگشتگان بر بال عنقا بستهاند
چشم بر راهانِ ما را دیده بیجا میپرد
۴
جلوة شاهین بدست نو شکارم دیده است
مرغ روح من که در اوج تمنا میپرد
۵
شوق اگر پر میدهد بی پای رفتن صعب نیست
تشنة ریگ روان صحرا به صحرا میپرد
۶
در کمین مطلب نایاب دام افکندهایم
دم فرو بند ای نفس پیرا که عنقا میپرد
۷
ز آشنائیها ز بس فیّاض رمها خوردهایم
هر که نام ما برد رنگ از رخ ما میپرد
نظرات