فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۲۸۸

۱

خویش را بر آب و بر آیینه تا اظهار کرد

آب را آتش زد و آینه را گلزار کرد

۲

مژده چشمِ دل براهِ مصرِ خواهش را که باز

اینک آن آشوب کنعان روی در بازار کرد

۳

عمرها آسوده بودم در شکر خواب عدم

فتنة چشم تو زین خواب خوشم بیدار کرد

۴

چون تل خاکستری کاید به پیش راه سیل

گریة من آسمان را با زمین هموار کرد

۵

شب که زخم ناوکش پی در پیم دل می‌نواخت

ز آن میان تیری که رد شد سخت بر من کار کرد

۶

ناشکیبایی چه بر جانم غم آسان کرده بود

صبر بر من عاقبت این کار را دشوار کرد

۷

بی‌ثباتی‌های نازت آه را از پا فکند

سرگرانی‌های چشمت ناله را بیمار کرد

۸

یارب آسان کن به گوشش ناله‌های تیشه را

آنکه کوه بیستون را بر دل من بار کرد

۹

دشمنی‌های کم فیّاض سدّ ره نبود

هر چه با من کرد آخر یاری آن یار کرد

تصاویر و صوت

دیوان فیاض لاهیجی به کوشش جلیل مسگرنژاد - عبدالرزاق لاهیجی (فیاض) - تصویر ۳۳۹

نظرات