
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۲۹۲
۱
مشّاطه چو آرایش آن زلف علم کرد
آن خم که در آن بود دلم باز به خم کرد
۲
هر تار سر زلف تو ماوای دلی بود
مشّاطه برین سلسله بسیار ستم کرد
۳
قربانی مژگان تو گردم که به یک تاز
تسخیر جهان بیمدد تیغ و علم کرد
۴
تا لذّت تیغ تو چشیدست، دلم را
رحمست بر آن صید که از دام تو رم کرد
۵
نازی که نگاه تو به فیّاض حزین داشت
یارب چه گنه دید که بیواسطه کم کرد!
تصاویر و صوت

نظرات