
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۲۹۶
۱
به آن رخ جلوة خور میتوان کرد
به آن لب کار شکّر میتوان کرد
۲
گلستان گر ز رویت برفروزد
چراغ از رنگ گل بر میتوان کرد
۳
فریب بوسه زان لب میتوان خورد
خیال آب کوثر میتوان کرد
۴
توان گر یک گره زان زلف برداشت
دو عالم را معطّر میتوان کرد
۵
لبت قند مکرّر میتوان گفت
سخن را زان مکرّر میتوان کرد
۶
چو جوهر غوطه در خون میتوان زد
شنا در آب خنجر میتوان کرد
۷
به کوی عشق رخسارم گواهست
که اینجا خاک را زر میتوان کرد
۸
قیامت گر شب وصل تو باشد
ز هجران شکوهای سر میتوان کرد
۹
غرض گر قتل فیّاض است هجران
چه حاجت فکر دیگر میتوان کرد
تصاویر و صوت


نظرات