
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۳۱۱
۱
جو آید در چمن از عندلیبان شور برخیزد
به تعظیم نسیمش بوی گل از دور برخیزد
۲
مشام آرای گلشن چون شود بوی سر زلفش
ز خواب سرگرانی نرگس مخمور برخیزد
۳
نقاب زلف چون از پیش ماه چهره برگیرد
به هر جا سایه افتد شعلههای نور برخیزد
۴
چنان شهد غمش در کام جانها لذّتی دارد
که ماتمگر نشیند با غم او سور برخیزد
۵
به مرهم عمری ار داغ تو در یک پیرهن خوابد
چو برخیزد سیاهی از سر ناسور برخیزد
۶
دلم با داغ عشقت در لحد آسایشی دارد
که در محشر عجب دارم اگر از گور برخیزد
۷
نشیند گرد باد از پا ز شرم شورشم فیّاض
درین صحرا غبارم هر کجا از دور برخیزد
تصاویر و صوت

نظرات