
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۳۱۶
۱
بخت کو کز تو بمن مژدة یادی برسد
مگر این کشت مرا آب زیادی برسد
۲
عاشقان زار بگریید چو کامی یابید
این شگون نیست که عاشق به مرادی برسد
۳
بلبل، این ناله و فریاد ندارد سودی
کیست در کشور خوبی که به دادی برسد!
۴
دلم از حسرت تیغ تو به تنگ آمده است
مگر از شست تو امّید گشادی برسد
۵
بیجمال تو سواد نظرم رفته ز یاد
مگر از خطر تو چشمم به سوادی برسد
۶
سفر دور ره زلف تو دارم در پیش
یارب از مایدة زلف تو زادی برسد
۷
صفحة شعر تو فیّاض چنان روحفزاست
که کس از راه بیابان به سوادی برسد
نظرات