
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۳۲۰
۱
یک شب که نه در وصال باشد
هر لحظه هزار سال باشد
۲
آنرا که تو در خیال باشی
تا حشر شب وصال باشد
۳
قتل همه کن حرام بر خویش
تا خون منت حلال باشد
۴
گر خون منست این دیت چیست
بگذار که پایمال باشد
۵
ممکن نبود گذشتن از وصل
هر چند امرِ محال باشد
۶
داد دل شکوه میتوان داد
گر یک نفسم مجال باشد
۷
کلکش منقار بلبلانست
فیّاض چه غم که لال باشد
تصاویر و صوت

نظرات