فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۳۳۷

۱

بسکه کردم داد از آن بت قوّت دادم نماند

آنقدر فریاد ازو کردم که فریادم نماند

۲

هر چه جز یاد دهان او فراموش منست

بسکه یاد هیچ کردم هیچ در یادم نماند

۳

گریه‌ام در آب راند و ناله در آتش نشاند

لاجرم جز مشت خاکی در کف بادم نماند

۴

غصّه را شیرین خود کردم بلا را بیستون

حسرتی بر خسرو و رشکی به فرهادم نماند

۵

هر چه بر من منتّی از غیر بود از من برفت

هیچ جز آزادی طبع خدادادم نماند

۶

عشق تاراج عجب بر خرمن من رانده است

خاطر خوش، جان آزاد و دل شادم نماند

۷

رفت فیّاض از سرم اندیشة چین و ختن

این زمان در دل به غیر از فکر بغدادم نماند

تصاویر و صوت

دیوان فیاض لاهیجی به کوشش جلیل مسگرنژاد - عبدالرزاق لاهیجی (فیاض) - تصویر ۱۹۰

نظرات