فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۳۴

۱

به ناز و غمزه خود آموختم جانانهٔ خود را

به دامن تیز کردم آتش پروانهٔ خود را

۲

نه جرم چشمه‌ساران بود و نه تقصیری از باران

که من دانسته در آتش فکندم دانهٔ خود را

۳

نه چاکی در دل و نه رخنه‌ای در سینه، کو سیلی؟

که نتوان دید ازین ویرانه‌تر ویرانهٔ خود را

۴

چه قیمت دین و ایمان را که در پای تو افشانم

به دینداران بحل کن جلوهٔ مستانهٔ خود را

۵

چراغ خلوتم یک شب نگردیدی و می‌ترسم

ز شمع غیر باید کرد روشن خانهٔ خود را

۶

نمی‌آرد مزاج عشوه تاب گرمی غیرت

مکن تکلیف بزم دیگران پروانهٔ خود را

۷

نه تدبیر علاجش می‌کنی نه فکر زنجیرش

دگر خوش سر به صحرا داده‌ای دیوانهٔ خود را

۸

به عالم نیست بد مستی که سرخوش نیست از خونم

بیا یک دم درین می زن تو هم‌پیمانهٔ خود را

۹

ملامت می‌شد فیّاض یاران را، همان بهتر

که خود گویی و هم خود بشنوی افسانهٔ خود را

تصاویر و صوت

دیوان ملا عبدالرزاق فیاض لاهیجی به کوشش امیربانوی کریمی - ملا عبدالرزاق فیاض لاهیجی - تصویر ۳۲۹

نظرات

user_image
عرشیا غلامی
۱۴۰۱/۰۴/۲۴ - ۰۶:۳۵:۳۵
سلام وزن این غزل هزج مثمن سالم است و طبق قاعده ی عروضی  این شعر بیت آخر در مصراع اوّل دارای ایراد وزنی است لذا باید واژه ی می شد به می شده تغییر پیدا کند تا وزن درست در بیاید یا به غیر از این باید به نسخه ی معتبر تری رجوع کرد.