
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۳۵۵
۱
بیدلان دور از لبش چون جام گلگون میخورند
چون به یاد آرند آن لب ساغر خون میخورند
۲
راضی از فرهاد شیرینش به جوی شیر بود
وای کاین شیرین لبان در عهد ما خون میخورند
۳
دودمان عشق از هم کم فراموشی کنند
بیدلان تا حشر خون بر یاد مجنون میخورند
۴
حیف واقف نیستی کاشفتگان شوق دوست
ساغر لبریز زهر غصّه را چون میخورند
۵
با تو فیّاض ار حریفان دم زنند از جام فکر
عرض معنی میبرند و خون مضمون میخورند
نظرات