
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۳۶۰
۱
عاشق چوبی مضایقه جان را فدا کند
خنجر زبان گشاید و صد مرحبا کند
۲
پیشت هجوم گریه امان اینقدر نداد
مرغ نگاه را که پر و بال وا کند
۳
هر کس که زخم کاری ما را نظاره کرد
تا حشر دست و بازوی او را دعا کند
۴
از انفعال روز قیامت چهها کشیم
گر عشق خون ناحق ما را بها کند
۵
از وعدهٔ وصال تو خود را شهید کرد
فیّاض اگر رخ تو ببیند چهها کند!
نظرات