فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۳۶۱

۱

گر آتش تو چو شمع استخوانم آب کند

عجب که رشتة عمر مرا به تاب کند

۲

همیشه جوهر تیغ تو همچو مرغابی

برای صید دلم دانه‌ای در آب کند

۳

به حیله چشم تو خود را به خواب می‌دارد

بدین فسانه مگر صید را به خواب کند

۴

فلک به نسخة تقدیر سال‌ها گردید

که بهر من همه روز بد انتخاب کند

۵

به دور خود رخِ آن مه ز مشک تر فیّاض

خطی کشیده که تسخیر آفتاب کند

تصاویر و صوت

نظرات