
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۳۶۲
۱
گریة خونین نداند هر که چشمی تر کمند
بایدت خون خورد تا اشک تو رنگی بر کند
۲
کی نهد لب بر لب ما از غرور حسن و ناز
آنکه بهر بوسهای خون در دل ساغر کند
۳
کوثرم خونابه شد بیاو ولی در کام من
قطرة خونابه را یاد لبش کوثر کند
۴
طفل شوخ من کش از لب شیرة جان میچکد
فرصتش بادا که نی در ناخن شکر کند
۵
وادی دل پر خطرناک است کو فیّاض کو
نقش پای شیر دل مردی که این ره سر کند
نظرات