
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۳۸
۱
کی میدهم به جنس دوا نقد درد را!
سودا به خونِ می نکنم رنگ زرد را
۲
از هر چه بود چشم به زلف تو دوختم
زنجیر کردم این نگه هرزهگرد را
۳
گرمی مکن به غیر، مبادا که ناگهان
بیرون دهم ز سینة گرم آه سرد را
۴
گاهی فتد به ما نگه شوخ چشم یار
کردیم رام آهوی صحرانورد را
۵
فیّاض شد ملول که یارب غبارِ کیست
بر درگه تو دید چو بنشسته گرد را
نظرات