
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۴۰۱
۱
دلا گم کردهای خود را درآ در جستجوی خود
نیی از غنچه کم، سر در گریبان کن به بوی خود
۲
مرا بیابرو دارد فلک چون پشت آیینه
زنم در رنگ گوهر غوطه، گر در آبروی خود
۳
پس از مردن مکن از زمزم آلودهای زاهد
که چون جوهر در آب تیغ دادم شستوشوی خود
۴
نمیرنجم اگر از سرکشی با من نمیسازد
که طبع شعله دارد، برنمیآید به خوی خود
۵
ز رشک عارض گلگون او خون میخورد آتش
ولی از پختگی هرگز نمیآرد به روی خود
۶
تو تا رفتی ز پیش من دگر خود را نمیبینم
بیا کز دوریت مردم به درد آرزوی خود
۷
نمیآرد به گردون سر فرو فیّاض ما دیگر
که در آیینة همّت بلندان دیده روی خود
تصاویر و صوت

نظرات