
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۴۱۱
۱
دانشم حاشا که ابرِ آفتاب من شود
من از آن عارفترم کاین بت حجاب من شود
۲
عشقِ کافر بین، که میگوید عجب دارم اگر
چار دفتر شرح یک حرف از کتاب من شود
۳
وصل باقی میتوانم تا ابد بیدار دید
گر فنای ذاتیم یک لحظه خواب من شود
۴
من به این سوزی که در دل دارم از شرم گناه
گر به یاد من فتد دوزخ کباب من شود
۵
گر شب وصل تو طول روز محشر باشدش
آن قدر نبود که صرف اضطراب من شود
۶
مستیم خمخانه خالی کرد و شورش برنخاست
گردش چشمی مگر جام شراب من شود
۷
با دل بیعشق اگر فیّاض از دنیا روم
راحت فردوس در عقبی عذاب من شود
تصاویر و صوت

نظرات