فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۴۲

۱

سخن از خود رود چون گرد سر گردد زبانش را

تبسّم آب می‌گردد چو می‌بوسد دهانش را

۲

چنان سر داده رخش جلوه در میدان بی‌باکی

که نتواند گرفتن دست تمکین هم‌‌عنانش را

۳

چو مویی گشته‌ام باریک و با این ناتوانی‌ها

به صد دقّت تصوّر می‌کنم موی میانش را

۴

بدان نیّت که یابم فرصت یک سجده بر خاکش

هزاران بوسه بر لب نذر دارم آستانش را

۵

شهیدی کو سپارد جان به یاد زلف مشکینش

هما در عطسه افتد چون ببوید استخوانش را

۶

هنوز از مصر تا کنعان توان ره بی‌بلد رفتن

که بوی پیرهن ره می‌نماید کاروانش را

۷

زبان گوشة چشمش به من پیوسته در حرفست

ولی فیّاض جز من کس نمی‌فهمد زبانش را

تصاویر و صوت

دیوان ملا عبدالرزاق فیاض لاهیجی به کوشش امیربانوی کریمی - ملا عبدالرزاق فیاض لاهیجی - تصویر ۳۳۵

نظرات