
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۴۳۷
۱
حرف عقبا را دل آگاهم از دنیا شنید
از لب امروز گوشم نغمة فردا شنید
۲
خو به تنهایی چنان کردم که در شبهای غم
میتوان از آشیانم نالة عنقا شنید
۳
چشم پر حرف تو امشب گفت در گوش دلم
هر چه خواهد از لب خاموش من فردا شنید
۴
گر به یاد ناله آرم عالمی پر میشود
آنچه گوش ناشنو زان لعل ناگویا شنید
۵
پاسبان شد مضطرب امشب چو در زندان غم
نالة زنجیر من از دامن صحرا شنید
۶
آشنا با حرف عاشق نیست غیر از گوش یار
درد دل در پیش مردم کردم او تنها شنید
۷
رمز عشق و عاشقی فیّاض جز با کس نگفت
در جهان هر کس سرود این نغمه را از ما شنید
نظرات