
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۴۳۸
۱
هر که مشتاق تو باشد گِل به سر دارد نشوید
هر که را در دل تو باشی گُل به کف دارد نبوید
۲
هر کجا قدّ تو باشد سرو را قمری نخواهد
هر کجا روی تو باشد حرف گل بلبل نگوید
۳
گل اگر روی تو بیند اینقدر بر خود نچیند
باد اگر زلف تو بوید طرة سنبل نبوید
۴
گر نه چون کوی تو باشد در چمن گلبن نخیزد
گرنه با یاد تو باشد سرو در گلشن نروید
۵
هر که را دوزخ تو باشی از بهشت آسوده باشد
هر که را دنیا تو باشی دست از عقبا بشوید
۶
گر نه با یاد تو باشد در بهشت آتش ببارد
گر نه بیروی تو باشد گلبن از دوزخ بروید
۷
گر صبا پیچد به زلفت راه بیرون شد نیابد
ور نسیم آید به کویت جانب گلشن نپوید
۸
بگذر از خود گر هوای وصل او در سینه داری
هر که خود را گم نسازد در میان او را نجوید
۹
بر سر لطف است با فیّاض امشب چشم مستش
هر چه میخواهد بخواهد هر چه میگوید بگوید
تصاویر و صوت

نظرات