
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۴۷۴
۱
کمر به کشتن من بسته خال گوشة چشمش
که باد خون اسیران حلال گوشة چشمش
۲
گذشت آنکه دگر وصل او به خواب بینم
که برده خواب ز چشمم خیال گوشة چشمش
۳
همیشه بخت سیاهم در آرزوی همین است
که همچو سرمه شود پایمال گوشه چشمش
۴
نوشته بر ورق پردههای چشم غزالان
به کلک نور، قضا وصف خال گوشة چشمش
۵
چرا به نامة اعمال عاشقان ننویسد
اگر فرشته نویسد و بال گوشة چشمش
۶
گذشت عمر و تماشای خط یار نکردم
که چشم دوخته بودم به خال گوشة چشمش
۷
عجب عجب که برم جان به در ز مهلکه فیّاض
که خط نوشت به خونم مثال گوشة چشمش
نظرات