فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۴۸۱

۱

بر دوخته نرگس نظر از شرم نگاهش

گل سایه نینداخته بر طرف کلاهش

۲

تا شاهد بی‌جرمی قاتل شود ای کاش

با خون شهیدان بنویسند گناهش

۳

سخت است که تا دامن محشر بنشیند

این گرد که برخاسته از دامن راهش

۴

این روز سیه قسمت امروزی من نیست

عمری است نظر کرده مرا چشم سیاهش

۵

مهر تو که سر از دل من روز ازل زد

در خاک ابد ریشه دوانیده گیاهش

۶

رفت از ستم چشم تو رم کردن دل‌ها

خون می‌شود اکنون به سر تیر نگاهش

۷

تا خورد لبش بادة خون دل فیّاض

بر عارض گل طعنه زند چهرة ماهش

تصاویر و صوت

نظرات