
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۴۸۸
۱
گریه بیخون دلم رنگی ندارد در بساط
بی من آه و ناله با هم کی نمایند اختلاط
۲
آن سبکروح غم عشقم که دایم میکند
گریه بی من انقباض و ناله با من انبساط
۳
گر دل درد آشنای من نبودی در میان
عشق را و حسن را با هم نبودی ارتباط
۴
کردهام تا بودهام در انقلاب روزگار
دوستیها با ملال و دشمنیها با نشاط
۵
من مهیّا میکنم اسباب حسرت ورنه نیست
سینه را بیسعی من سامان آهی در بساط
۶
من جنونم، میزنم خود را به دریا بیدرنگ
عقل گو بنشین که تا کشتی بسازد احتیاط
۷
هول فردای قیامت گر ندارم دور نیست
کردهام با تار زلفش عمرها مشق صراط
۸
گر نه بهر دیدن روی تو باشد کی کند
اشک خونین با سر مژگان عاشق اختلاط!
۹
غم مخور فیّاض دنیا قابل تعمیر نیست
در ره سیل فنا کردند طرح این رباط
تصاویر و صوت

نظرات