
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۴۸۹
۱
سخن به وادی انصاف کرده راه غلط
که کرد نسبت روی ترا به ماه غلط
۲
رست بود ره عشق تا بیابان بود
گذر به جادهای افتاد و گشت راه غلط
۳
به هر کجا که روی خویش را به عشق سپار
نکرده گمشدة عشق ره به چاه غلط
۴
به درد، هر چه طلب کردهایم یافتهایم
کمان درد نینداخت تیر آه غلط
۵
سریر عزّت از افتادگی به ماه رسید
حدیث مال غلط بود و حرف جاه غلط
۶
نظر به نامة اعمال کردم و دیدم
که هم سفید غلط بود و هم سیاه غلط
۷
فرشته راهنما بود در خراباتم
فکنده دیو رهم را به خانقاه غلط
۸
اگر نظیر تو در وهم نقش بست رواست
که احولست و کند زود در نگاه غلط
۹
به سهو هم نکند گاه طاعتی فیّاض
ز بیم آنکه شود نامة گناه غلط
نظرات