
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۵۱۱
۱
محرم دل سینة بیکینة خود کردهام
کس چه داند آنچه من با سینة خود کردهام
۲
گوهری نایابتر از وصل در پیش منست
من که سیلاب فنا گنجینة خود کردهام
۳
وصلهدوزیهای اضدادم به غایت تیره داشت
جوهر نورانی از آیینة خود کردهام
۴
من که از خود در هراسم با کس دیگر چه کار!
بیکسی را محرم دیرینة خود کردهام
۵
کارها بر من معطّل کرده شغل عاشقی
من تمام هفته را آدینة خود کردهام
۶
دیدهام تا طرح یکرنگی میان کفر و دین
سبزة زنگار را آیینة خود کردهام
۷
گر گشاد سینه خواهی ترک دل فیّاض گیر
من به این مرهم علاج سینة خود کردهام
نظرات