فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۵۱۵

۱

باز در دل دود آه شعله ور پیچیده‌ام

دوزخی در تنگنای یک شرر پیچیده‌ام

۲

کرده‌ام گرداب را فوّارة صد گردباد

بسکه اشک و آه را در یکدگر پیچیده‌ام

۳

در محبّت معنی بسیار را لفظ کمیست

نامة احوال خود را مختصر پیچیده‌ام

۴

لذّت در خون تپیدن ناگوارم باد اگر

هرگز از فرمان شمشیر تو سر پیچیده‌ام

۵

عرض دریا داشتم از قطره‌ای کمتر شدم

بسکه بر خود بی تو چون آب گهر پیچیده‌ام

۶

من ندانم راه و رسم نامه و پیغام را

شعله‌ای در بال مرغ نامه بر پیچیده‌ام

۷

هان ترا فیّاض ارزانی پرافشانی که من

همچو عنقا پای در دامان پر پیچیده‌ام

تصاویر و صوت

نظرات