
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۵۲۳
۱
گریه خونگرمست ز آن با دیده محرم ساختم
داغ دلچسب است ز آنش محرم غم ساختم
۲
پنبه بر داغ دلم گردد نمک از بخت شور
ساده لوحی بین که عمری صرف مرهم ساختم
۳
ابر را در گریه افکندم چو طفل خردسال
بسکه او را پیش چشم خویش ملزم ساختم
۴
محرمی بایست تا دردی ز دل بیرون کند
لاجرم دانسته با اشک دمادم ساختم
۵
سازگاری کرد غم فیّاض با من سالها
دور بود از مردمی، من نیز با غم ساختم
نظرات