
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۵۳۹
۱
دهان بر بسته لبریز نوای یاربی دارم
زبان پیچیده در تقریر عرض مطلبی دارم
۲
خموشی بر لب شرمم به صد فریاد میگوید
حلاوت جوشی زهری که از کنج لبی دارم
۳
ز مشرب دوستی بیمذهبم خواندی نمیدانی
که من هم در لباس مشرب خود مذهبی دارم
۴
به فردا نیست ایمانش به فردای قیامت هم
درازش باد عمر تیرگی، کافر شبی دارم
۵
ز بس سوز تو پنهان کردهام از بیمِ دَم سردان
به جای مغز در هر استخوان سوز تبی دارم
۶
از آن در هر گذاری انتظارم خانهای دارد
که در هر کوچه طفل نورسی در مکتبی دارم
۷
نه زهدم خشک دارد نه شراب ناب تر دامن
چه فیّاضم نمیدانم! چه دریا مشربی دارم
تصاویر و صوت

نظرات