
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۵۶۵
۱
ز داغ لاله چشم آمد به داغم
ز بوی گل پریشان شد دماغم
۲
گل امید از بالندگیها
نگنجد تنگ در آغوش باغم
۳
چه خصمی بود بادردم دوا را
که مرهم شد سَبَل در چشم داغم
۴
درین گمگشتگی ترسم که گیرند
ز آواز پر عنقا سراغم
۵
شبم پروانه بلبل بود در بزم
که کرد این روغن گل در چراغم؟
۶
تو دیر آیی و ترسم بادة عمر
نمیباقی نماند در ایاغم
۷
چه منت از هما فیّاض کز بخت
به سر بس سایبان پرِّ زاغم
نظرات