فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۵۷۱

۱

ز دانش مرا بس، که نام تو دانم

سوادم همین بس که نام تو خوانم

۲

چرا نالم از ضعف، آن قوّتم بس

که آهی به عمری به پایان رسانم

۳

جز آه شرربار حسرت ثمر کو!

نهالی که در عرصة دل نشانم

۴

مراد دو عالم اگر در کف آید

کف خاک نبود که بر سر فشانم

۵

به آن بی‌نشان کوی کس ره نبردست

عبث قاصد اشک را می‌دوانم

۶

به گَرد سواران نخواهم رسیدن

درین دشت گلگون چه بر می‌جهانم

۷

چه پرسی ز من حال فیّاض بیدل

تو دادی به صحرا سرش، من چه دانم؟

تصاویر و صوت

نظرات