فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۵۹

۱

جدا از دوستان در مرگ می‌بینم رهائی را

براندازد خدا بنیاد ایّام جدایی را

۲

درین کشور رواج س‌ست عهدی از تو پیدا شد

به نام خویش کردی سکّه نقد بیوفایی را

۳

دم سرد غرض‌گویان ز صرصر باج می‌گیرد

خدا روشن نگهدارد چراغ آشنایی را

۴

تو خود پامال کردی لیک ترسم تا ابد ماند

ز خونم تهمتی در گردن آن دست حنایی را

۵

به آسانی نیاید شاهد عصمت در آغوشم

دو عالم داده‌ام کابین عروس پارسایی را

۶

بلا باشد بلا شهرت گرت در دیده جا سازند

از آن بر توتیایی برگزیدم خاک پایی را

۷

بدین زودی عجب گر وصل او گردد نصیب من

که من از راه دوری دیده‌ام این آشنایی را

۸

نمی‌سازی به من تنها نیاید خود وفا از تو

نگهدار از برای دیگران هم بی‌وفایی را

۹

خدا روزی کند فیّاض چندی صحبت صائب

که بستانیم از هم داد ایّام جدایی را

تصاویر و صوت

نظرات