
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۶۰۶
۱
جدا ز طرّة تابیدة تو میتابیم
به یاد لعل تو خونین جگر چون عنّابیم
۲
از آن چو موج نبینیم روی ساحل را
که پا شکستة دریانشین چو گردابیم
۳
همیشه در شب غم با خیال مهرویان
فسرده خاطر و روشن روان چو مهتابیم
۴
ز خاک فقر و فنا سرمهای نمیبخشند
به ما که چشم سیه کردگان اسبابیم
۵
به ما ز نشئة چشمش فسانهای گفتند
شد آفتاب قیامت بلند و در خوابیم
۶
چگونه ره کند آرام در طبیعت ما
که در نسب ز گرو بردگانِ سیمابیم
۷
فریب بستر راحت اثر چگونه کند
به ما که زخمِ ضرر خوردگان سنجابیم
۸
گمان صبر و ثبات از سرشت ما دور است
که در کشاکش تخمیرِ آتش و آبیم
۹
به راه میکده پنهان چه میروی فیّاض
فقیه مدرسه داند که ما ازین بابیم
تصاویر و صوت


نظرات