
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۶۰۷
۱
سوخت هر جا خستهای ما بیمحابا سوختیم
زد بر آتش خویش را پروانه و ما سوختیم
۲
جلوة پرواز اوج فقر کار مشکلی است
ما در آن کو جلوهها کردیم و پرها سوختیم
۳
دادِ ما را خضر کی از چشمة خود میدهد
ما که از لب تشنگی در قعر دریا سوختیم
۴
از آتشِ کس سوختن، آزادگان را ننگ بود
آتشی از خود برآوردیم و خود را سوختیم
۵
شمع از سر در گرفت و سوخت کم کم تا به پا
ما سراپا درگرفتیم و سراپا سوختیم
۶
بال و پر از شعله کردیم از پی پرواز شوق
تا سر دیوار دل رفتیم و آنجا سوختیم
۷
سوختی در آتش و خاکسترت بر جای ماند
سوختن اینست گر فیّاض، ما وا سوختیم
تصاویر و صوت

نظرات