
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۶۱۳
۱
پنبه در گوش نهادیم و خبردار شدیم
بار بر دوش گرفتیم و سبکبار شدیم
۲
زهرها تعبیه در شهد تمنّا بودست
مفت ما بود که ناخورده خبردار شدیم
۳
جام لبریز به ما دستِ هوس میپیمود
خاک در کاسة ما بود چو بیدار شدیم
۴
می منصور به دل برق انا الحق میزد
سر قدم ساخته تا جلوهگه دار شدیم
۵
روزِ بَدْ نوبتِ بیدردی ما بود گذشت
شکر لله که به صد درد گرفتار شدیم
۶
چهرهاش تاب گرانباری نظّاره نداشت
دیده بستیم و به دریوزة دیدار شدیم
۷
که کند چارة فیّاضِ تو؟ چون ما و مسیح
هر دو در کوی تو یکمرتبه بیمار شدیم
نظرات