
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۶۲۹
۱
ز مژگان چند چون ابر بهاران
سرشک لالهگون بارم چو باران
۲
به خاک کوهکن برمیفروزم
چراغ لالهای در کوهساران
۳
خط سبزش مرا شوریدهتر کرد
جنون کهنه نو شد در بهاران
۴
سمندش را به جولان خواهد آورد
بلند اقبالی این خاکساران
۵
جدایی نو محبّ را بلایی است
به من در هجر او رحم است یاران
۶
کشاکش با تمنّای تو دارد
بنازم حسرت امّیدواران!
۷
نگه را رخصت خونریزیی ده
قراری کردهای با بیقراران
۸
به مژگان تو در خنجر گذاری است
نگاهت آن سر خنجر گذاران
۹
به غیر از خار خار دل نچیدم
گلی در آرزوی گلعذاران
۱۰
مرا در دوستداری عمر بگذشت
ندیدم دوستی زین دوستداران
۱۱
نبیند تیره روز و روزگاری
چون من فیّاض کس در روزگاران
نظرات