فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۶۴۴

۱

اسکندرم دستور من عقل هنر فرسود من

آیینة اسکندری جان غبارآلود من

۲

تا کی نهد بر آتشم چون عود و من دم در کشم

ترسم بگیرد چرخ را یک باره آه و دود من

۳

تا از غبار کوی او آرایش خود کرده‌ام

خورشید حسرت می‌برد بر روی گردآلود من

۴

دلّاک هستی نرخ من چندان که می‌گیرد بلند

عشق تو یکسان می‌خرد بود من و نابود من

۵

رامند وحش و طیر اگر بر صوت داودی چرا

رم می‌کند وحشیّ من از نغمة داود من!

۶

عشقست و در عالم همین بیتابی و بی‌طاقتی

طاقت، زیان گر می‌شود در عاشقی‌ها، وسد من

تصاویر و صوت

نظرات