فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۶۵

۱

من و کویی که کس را نیست جز عشرت به یاد آنجا

توان در خاکبازی یافت اکسیر مراد آنجا

۲

گشاد فیض خواهی چشم عبرت در چمن بگشا

که خط سبزه بلبل را کند صاحب سواد آنجا

۳

ز بزم عقل افکندم به کوی عشق رخت آخر

هر آن خرمن که اینجا داشتم دادم به باد آنجا

۴

کسی از سیر گلزاری چه طرف آرزو بندد

که گل هر چند می‌چینی شود حسرت ز یاد آنجا

۵

رقیب دیو سیرت را نگهبان کرده بر گنجی

که نتوان کرد یک دم بر ملک هم اعتماد آنجا

۶

مرا بیگانه در بیرون نمود آن حسن در پرده

ندیدم چون درون رفتم به غیر از اتّحاد آنجا

۷

چه می‌پرسی سراغ بزم عشرت از من ای فیّاض

گذشت آن هم اگر گاهی گذاری می‌فتاد آنجا

تصاویر و صوت

نظرات