
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۶۸
۱
نه سامان سفر باشد نه سودای حضر ما را
تو ای باد صبا هر جا که میخواهی ببر ما را
۲
درین کشور کسی ما را به چیزی برنمیگیرد
به یک مشت غباری از در جانان بخر ما را
۳
چجو شمشیریم و بر اندام ما جوهر سپر باشد
به جنگ ما میا دشمن چو بینی بیسپر ما را
۴
تو زاغی زاغ، قدر ما نمیدانی ولی طوطی
اگر دیدی نمیدادی به صد تنگ شکر ما را
۵
صبا از کوی او فیّاض پنداری خبر دارد
که تا در جلوه آمد کرد از خود بیخبر ما را
تصاویر و صوت


نظرات