فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۶۹۲

۱

هنوزم می‌خلد در دل خیال نوک مژگانی

هنوز آشفته دارد خاطرم زلف پریشانی

۲

خیال زلف او را شب همه بر گرد دل دارم

که تا بینم بیاد او مگر خواب پریشانی

۳

ببویی کز تو می‌آرد صبا بر هم خورد گلشن

چه خواهد شد اگر خود بگذری سوی گلستانی

۴

ز آیین مسلمانان ملولم می‌روم چندی

که سازم تازه ایمانی به دست نامسلمانی

۵

دمی از کاوش من یاد مژگانش نیاساید

گمان دارد هنوز آن غمزه در سر کار من جانی

۶

عجب دارم تواند زد بهم جمعیت غنچه

نباشد با صبا گر بویی از زلف پریشانی

۷

ندارم با کسی پرخاش اگر فیّاض معذورم

درین میدان برای خود ندیدم مرد میدانی

تصاویر و صوت

نظرات