
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۷۱
۱
تو ای بلبل گهی از نالة خود شاد کن ما را
اگر از ناله وامانی دمی فریاد کن ما را
۲
فراغت هر سر مو را به بند صد هوس دارد
کجایی ای گرفتاری، بیا آزاد کن ما را
۳
به یاد ما نمیگوییم خاطر رنجه کن دایم
فراموشت اگر کردیم گاهی یاد کن ما را
۴
دل از کی مجاز افسرده شد بزم حقیقت کو
بس است ای عشق شاگردی، کنون استاد کن ما را
۵
سبکروحی سر معراج دارد، ناتوانی هم
به بال تست پرواز ای نفس امداد کن ما را
۶
به حرمان دل نهادن شوخی حسن طلب دارد
خرابیها بس است ای آرزو آباد کن ما را
۷
سر آسودهای دارم من و فیّاض من یارب
نصیبِ زلفِ فتراکِ غم صیاد کن ما را
تصاویر و صوت

نظرات