
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۹۲
۱
گر برین قامت فزاید جلوة آن دلفریب
بر سر بازار محشر وعدة ما و شکیب
۲
من کیم مرغی که بهر نغمه در بندش کنند
از پریدن ناامید از سر بریدن بینصیب
۳
هر که را دردیست از دست طبیب آید علاج
وای بیماری که چون من هست دردش از طبیب
۴
از قضا بخت سیه هرگز نمیکردم قبول
گر ندادی آشناییهای آن زلفم فریب
۵
میتوانی در سخن فیّاض داد جلوه داد
زانکه لفظ آشنا داری و معنیِّ غریب
نظرات