فردوسی

فردوسی

بخش ۱۳

۱

چنین داد خوانیم بر یزدگرد

وگر کینه خوانیم ازین هفت گرد

۲

اگر خود نداند همی کین و داد

مرا فیلسوف ایچ پاسخ نداد

۳

وگر گفت دینی همه بسته گفت

بماند همی پاسخ اندر نهفت

۴

اگر هیچ گنجست ای نیک رای

بیارای و دل را به فردا مپای

۵

که گیتی همی بر تو بر بگذرد

زمانه دم ما همی‌بشمرد

۶

در خوردنت چیره کن برنهاد

اگر خود بمانی دهد آنک داد

۷

مرا دخل و خرج ار برابر بدی

زمانه مرا چون برادر بدی

۸

تگرگ آمد امسال بر سان مرگ

مرا مرگ بهتر بُدی از تگرگ

۹

در هیزم و گندم و گوسفند

ببست این برآورده چرخ بلند

۱۰

می‌ آور که از روزمان بس نماند

چنین بود تا بود و بر کس نماند

تصاویر و صوت

شاهنامهٔ فردوسی - چاپ مسکو » تصویر 3384

نظرات

user_image
جواد
۱۳۹۱/۰۵/۰۸ - ۱۸:۰۶:۲۴
خط هشتم: تگرگ آمد امسال بر سان مرگ مرا مرگ بهتر بودی از تگرگ
user_image
جواد
۱۳۹۱/۰۵/۰۸ - ۱۸:۰۹:۲۱
با پوزش ،در حاشیه قبلی، بجای بدی بودی نوشتم. مرا ببخشد.
user_image
فرخ
۱۳۹۶/۱۱/۲۳ - ۱۹:۵۴:۵۱
سطر آخر، بند دوم باید چنین باشد تا قافیه درست در بیاید:چنین بود تا بود و بر کس نماند.